❤!..عـ‌‌‌‌ــاشــقـــــــــانـــہ‌ھـاے‌ مـــــــن..!❤

باران را دوست دارم چون رفتن را بلد نیست...فقط می آید..

نويسنده :یاسمن
تاريخ: جمعه 22 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:44

شايد آن روز که سهراب نوشت:

"تا شقايق هست زندگي بايد کرد"

خبري از دل پر درد گل ياس نداشت

بايد اينگونه نوشت:

هر گلي هم باشد، چه شقايق چه گل پيچک و ياس

زندگي بي مهدي

زندگي با غم‏هاست

موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 8:09




موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 8:00

فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی.پیرمرد از دختر پرسید:- غمگینی؟ - نه. - مطمئنی؟ - نه.- چرا گریه می کنی؟ - دوستام منو دوست ندارن.- چرا؟ - چون قشنگ نیستم .- قبلا اینو به تو گفتن؟ - نه.- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم.-دخترک گفت راست می گی؟ - از ته قلبم آرهدخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت...به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یک حرف ساده...

موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: پنجشنبه 24 فروردين 1396 ساعت: 11:41

نتیجه تصویری برای گذشته گذشته

یادت باشه

اگر گذشته رو به دوش بکشی ،کمرت خم میشود

اگر بذاری زیر پات ،قدت بلند میشه

موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: پنجشنبه 24 فروردين 1396 ساعت: 11:39
نتیجه تصویری برای دل نوشته های منطقی

موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: پنجشنبه 24 فروردين 1396 ساعت: 11:37
از خــــدا پرسیـــدم: اگـــر در ســـرنوشتـــــ مـــا همـــه چیـــز را از قبــــل نوشتـــه ای آرزو کـــردن چــــه ســــود دارد؟! گفت : شایــ ـــد در سرنوشتــــتـــ نــوشتـــــه باشـــــم هر چه آرزو کنی !
موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: يکشنبه 13 فروردين 1396 ساعت: 11:49

سر سطر بنویس.......؟؟؟

جوانها در زندان ....!!

دختران حامله ،........!!

مادران دق مرگ ........!!

پدران سگ دو برای نان......!!

بنویس.........؟؟؟

بابا نای، نان دادن ندارد، بابا کار ندارد...!

بابا سهمی برای استخدام ندارد...!

بنویس .......؟؟؟

آن بچه سرطان دارد....!

هزینه هر آمپولش بیشتر از 1 میلیون تومان است،

خانه ی آنها پایین شهر است ،

اشک چشمهای مادرش مروارید دارد ،

بنویس......؟؟

تلاش ما بی ثمر است !

صاحب خانه بابا را جواب کرد...!

حاج رحیم برای چندمین بار به حج میرود ، اما...؟

بابای من پول قبض آب و برق را ندارد.!

بنویس......؟؟؟

نماز قضا دارد....... اما سفره ما غذا ندارد...!

بنویس......؟؟

اهل محل برای ساختن مسجد پول جمع میکنند اما ...،

سقف خانه ما چکه میکند....!

بنویس.......؟؟؟

پسر همسایه ما از گرسنگی "مرد" ...! اما در مجلس ختمش گوسفند سر بریدند..!

بنویس......؟؟؟

در سرزمین من همه..؟؟

یا سنگ میفروشند ...!

یا سنگ میزنند ....!

یا سنگ می اندازند ...!

یا سنگ دل اند ...!

بنویس.......؟؟

مادران داغ دارن !

پدران بیمار !

بنویس ......!!

پدر "60"ساله ام نگهبان ویلای اقازاده "20" ساله شده است ،

جوان هایمان از سر نیاز ادعای عاشقی می کنند !

دختر هایمان از نداری خود را الوده هوس نامردان می کنند

بنویس.زندگیمان چه سخت چه آسان ولی به اجبار می گذرد !


برگه ها بالا

🦋

موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: يکشنبه 13 فروردين 1396 ساعت: 11:31
اینجا جاییه که خوبی وجود نداره باید بین بد و بدتر انتخاب کنی ؛ جاییه که منتظرن تنها یه حرکت کوچیک ازت ببین تا برات داستان درست کنن ؛ جاییه که همه به خودشون اجازه میدن همو قضاوت کنن و راجع به زندگیه هم نظر بدن ؛ جاییه که عشق برای همه شده بازی و اسم هوس هاشونو دوست داشتن میذارن ؛ جاییه که وقتی با یکی صادقی و بهش راست میگی انقد که بازی داده شده و دروغ شنیده باورت نمیکنه و فک میکنه حقیقتی نیست و همش فیلم بازی کردنه ؛ اینجا جاییه که همه چی از حد و مرزش گذشته و برای درست کردن اینا دیگه خیلی دیره ؛ ولی بیا من و تو این تغییر تو خودمون بوجود بیاریم ؛ بیا من و تو سعی کنیم برای خودمون زندگی کنیم ؛ برای ادمایی که دوسمون دارن و دوسشون داریم ؛ لعنتیا ما یبار بیشتر زندگی نمیکنیم نذاریم از یه الگوی بی خودی پیش بره زندگیمون . خودمون فکرمونو عوض کنیم برای خودمون آدم بهتری باشیم.
موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: يکشنبه 13 فروردين 1396 ساعت: 11:26
پرسيدن
بدترین درد کدومه؟
یکی گفت : عاشقی !
یکی گفت : تنهایی ،
یکی گفت : دلتنگی !
یکی گفت : فقر ...
اما هیچکس نگفت :
پير شدنِ پدر و مادر...
حالا به نظر شما بدترین درد کدومه؟؟؟
موضوع: <-CategoryName-> ,
نويسنده :یاسمن
تاريخ: يکشنبه 13 فروردين 1396 ساعت: 11:18

✘چِــقدر سَختــہ

✘از چيـزـے دِل بِكنــے

✘كِـہ تـو رويــاهات

✘يِہ عُمر باهاش زِندگے میكرد

موضوع: <-CategoryName-> ,
درباره من
.
ﺷَــــﺐ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷـــــﻮﺩ !!. . . .
ﮔﻠﻮﯾَـــﻢ ﭘُــﺮ ﻣﯽ ﺷــﻮﺩ. . . .؛
ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑُـﻐـﺾ ِِ ﺳَﻨﮕﯿـــﻦ
ﺑُـﻐﻀﯽ ﮐﻪ ﻧـــﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﯽ ﺗﺮﮐَـــﺪ،،،،
ﻭ ﭼﺸﻤــــــــﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘــــــــــﺎﮎ ، ﺑــﺎﺭﺍﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨــﺪ . . . .!!!،،
ﻭ ﺍﻣـــــﺎ ﺩﻟــﻢ . . . . ؛
ﺩﻟــﻢ ﭘُـﺮ ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ﺍﺯﺩﺭﺩﻫـﺎﯾﯽ ﭘُـﺮ ﺍﺯ ﺣــــﺮﻑ،،
ﺣـﺮﻑ ﻫــﺎﯾﯽ ﻣﻤﻠـﻮﺀ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــﻮﺕ که ﯾﮏ ﺑــﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺩﻟـﻢ ﻓَﻮَﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻨـﺪ ﻭ
ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾــــﻮﺍﺭ ِِ ﻣَـﺠــﺎﺯﯼ . . . . ؛
ﺁﺭﺍﻣــــــــــ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧــــــــﺪ !!!!!
و
این کار هرشب من است!!!!
.
آرشيو
ابزارک هاي وبلاگ
قالب وبلاگ

RSS

دانلود آهنگ
'
کد حباب و قلب
ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]